سلام شرمنده همه دوستام هستم ببخشین>قسمت نبود که نباشم
شاید نتوانی دلم را آرام کنی ، شاید نتوانی این درد در قلب زخمی ام را درمان کنی
کمی بی احساس ، آرام ، میخواهم سعی کنم به عشق نزدیک شوم ...
با خودم درگیرم ، تو صبر کن ، در نهایت انتقامم را از خودم میگیرم....
آهنگ زندگی به گونه ایست که دلخوشی از دنیا ندارم ، سخت است وقتی گاهی حس میکنم که هیچ حسی به تو ندارم!
شاید نتوانی محبتی را از من ببینی ، اما من سخت درگیر آنم که بفهمم دلم دردش چیست؟
گاهی محبت هایی به ظاهر از ته قلب ، گاهی شاید خنده ای به ظاهر بر لب!
گاهی آغوش سردم در آغوش گرم تو ، گاهی بوسه ای مثل یخ بر روی لبان آتشین تو....
و من نمیدانم دلم دردش چیست ، من خاکستر را کسی چه میداند آتش چیست؟
به این باور نرسیده ام که تو مال من شده ای ، هنوز نفهمیده ام که تو چگونه همسفرم شده ای!
انگار عمری خواب بوده ام و تو کابوسم شده ای ، یا شاید نه ، من بیدارم و تو رویایم شده ای....
با خودم درگیرم و تو به دل نگیر از چه نوشته ام ، اینک حس میکنم دیوانه شده ام
عکس برای سال 82 هست وعکس جدیدم داخل اون وبم هست دیگه پیر شدم کاش تموم بشه زندگی کفر نمیگم هر کس درد منو هم داشت که از همه جواب نه میگرفت همینو میگفت @من تنها دنیا اومدم تنها زندگی میکنم وتنها هم از دنیا خواهم رفت@خواهش میکنم اهنگ را با حس نویسنده گوش کنید تا بدونید که چی میگه وبرای کی میگه@